یک سوله خالی عظیم که در وسط آن استیو جایز به همراه مدیران NeXT و راس پروت (سرمایه گذار) پشت یک میز بزرگ نشسته اند. آنها مشغول صرف نهار هستند و جابز که به تازگی از اپل اخراج شده، سعی دارد پروت را برای سرمایه گذاری در کار و کسب جدیدش راضی کند.
این عکس در سال ۱۹۸۶ توسط داگ منویز (Doug Menuez) گرفته شده. عکاس خبری که طی یک پروژه مستند ۱۵ ساله، ظهور دوران طلایی دره سیلیکون را به تصویر کشیده. پروژه ای که تازه امسال از آن رونمایی شد.
این عکس یکی از تصاویر اولیه منویز است. اما برای وی، هنوز یکی از مهمترین آنها است. او می گوید که در آنجا نشسته بود، دور تا دور محیط خالی بود و او می دید که چگونه جابز و کارکنانش با عزمی راسخ به دنبال راه اندازی پروژه شان بودند.
او می گوید:«اعتقاد و خوش بینی که آنجا می دیدید، واقعا روحانی بود.»
و آن لحظه از آن روز، یکی از تعداد فراوان لحظاتی است که منویز شاهد و پیگیر آنها بود. وی ابتدا جابز و پس از آن ۷۰ شرکت دیگر در دره سیلیکون را دنبال کرد. منویز هماهنگی و نظمی را در آنها می دید که هنوز هم بزرگترین حرکت بنیادین توسعه تکنولوژیک در تاریخ معاصر به حساب می آید و ادامه دارد.
او می گوید: «آنها می دانستند که در حال انجام وظیفه در ماموریت سفر به مریخ هستند، و همه شان کاملا آماده انجام آن بودند.»
در روزهای آخر این پروژه، منویز در سالن شرکت هایی چون اپل، نکست و ادوبی سرگردان بود و همچون یک شاهد خاموش، نظاره گر مراسمی که تبدیل به افسانه های دنیای دیجیتال شده اند.
اگر شما هم به پروژه آقای منویز علاقه مند شده اید، در ادامه مطلب با نارنجی همراه باشید تا ضمن مروری بر عکس های برتر این مجموعه، نگاهی هم به تاریخچه و سرانجام آن داشته باشیم.
موقعیت های جذاب عکاسی معمولا کم بودند و در فواصل طولانی میان آنها، او با شکیبایی به ثبت تصاویری می پرداخت که یک داستان عمیق درباره توسعه فرهنگ، شیوه پوشش، کارهای روتین و ابداعات تکنولوژیک را بازگو می کنند. چیزی که اکنون بر دره سیلیکون حکمرانی می کند.
اما متاسفانه پروژه بیش از یک دهه به خواب رفت. پس از آنکه منویز توانست با استیو جابز و نکست برای عکاسی کنار بیاید، موفق شد با مجله Life جهت انتشار پروژه به توافق برسد. اما اگر چه جابز در ابتدا از مجله لایف خوشش می آمد، بعدها از آن متنفر شد و هیچگاه اجازه انتشار این مجموعه را نداد!
منویز می گوید: «جابز هیچ گاه مانع عکاسی ام نشد و از هر چه که می خواستم، عکس می گرفتم. اما هنگامی که نظرش درباره عدم انتشار آن را به من گفت، فکر می کنم جواب دادم "این دیگه چه مزخرفیه می گی استیو؟"، اما او گفت "نگران نباش، تو روزی با این عکس ها خوش خواهی گذراند."»
منویز در سال ۲۰۰۰ و ترکیدن حباب دات کام این پروژه را رها کرد و سال ۲۰۰۴ بود که این آرشیو به دست کتابخانه دانشگاه استنفورد رسید. اما این پروژه همچنان دور از دسترس باقی ماند، تا اینکه امسال منویز آن را در دو سالانه عکس مسکو به نمایش گذارد.
نمایشگاه «نابغه بی باک: انقلاب دیجیتال ۱۹۸۵-۲۰۰۰» پس از مسکو راهی چین شد و اکنون میهمان جشنواره عکس Visa pour l’Image فرانسه است.
منویز می گوید که از برخی جنبه ها این باعث تاسف است که زمان بسیار زیادی سپری شد، اما از برخی جهات هم گذر زمان باعث تاکید بیشتر بر اهمیت این پروژه شده.
او امیدوار است که پروژه اش را در قالب یک کتاب و همچنین فیلمی مستند ارائه کند. علاوه بر این به دنبال تهیه اپلیکیشن آیپد و یک سایت تعاملی هم برای پروژه قدیمی اش است.
گالری تصاویر
جابز در جمع کارکنان، ردوود سیتی، کالیفرنیا، ۱۹۸۸
منویز: «جابز کمی پس از افتتاح NeXT Computer، سخترانی مهیج و چالاکی برای کارکنانش انجام داد، و البته مقداری در سخن سرایی درباره انتقام از اپل و جان اسکالی زیاده روی کرد.»
روزی که راس پروت به استیو جابز ۲۰ میلیون دلار پول داد. فرمونت، کالیفرنیا، ۱۹۸۶
منویز: «راس پروت پس از صرف نهار در این مکان و دیدار با مدیران نکست آینده، بیش از ۲۰ میلیون دلار در نکست سرمایه گذاری کرد. و از اینجا بود که جابز قدرت خود را به عنوان یک شومن و کسی که می داند چگونه از موقعیت های فوری حداکثر بهره را ببرد، نشان داد. راس آنجا تحت تاثیر قرار گرفته بود. اما بعدها گفت که آن یکی از بزرگترین اشتباهاتش بوده است.»
آماده شدن برای معرفی محصول خوب پیش نمی رود. لاس وگاس، ۱۹۹۲
منویز: «متاسفانه در حالی که آنها برای معرفی Newton به رسانه های ملی در لاس وگاس آماده می شدند، دستگاه به یکباره کرش کرد و باعث شد که مایکل ویتلین، مدیر برنامه ریزی مراسم کف زمین ولو شود. و تریکیا چان تلاش می کرد برای حل مشکل با مهندسان تماس بگیرد.»
جابز در حال توضیح چرخه های ۱۰ ساله توسعه تکنولوژی. سونوما، کالیفرنیا، ۱۹۸۶
منویز: «استیو جابز اعتقادات خود را درباره چگونگی دوره های تکامل ۱۰ ساله تکنولوژی با کارکنانش در میان می گذارد. استیو امیدوار بود که بتواند بر موج بعدی سوار شود و سلاح او هم جای دادن یک کامپیوتر mainframe به اندازه یخچال، در جعبه ای به حجم 0.02 متر مکعب بود که از قیمت مناسبی برای دانشگاه ها برخوردار باشد. بدین گونه نکست کامپیوتر کار خود را آغاز کرد، و این تلاش استیو برای رستگاری پس از اخراج از اپل بود.»
لیست، سونوما، کالیفرنیا، ۱۹۸۷
منویز: «تو-دو لیست استیو جابز که هنگام جلسات طوفان مغزی شرکت تولید می شد و البته همیشه شامل مجموعه ای از چالش های تکنیکی بسیار سخت بود که حل آنها بر عهده تیم کاری استیو بود. و این گونه آنها نکست کامپیوتر را کامل کردند.»
نور خورشید، NeXT. سونوما، کالیفرنیا، ۱۹۸۷
منویز:«در شروع کار این استارتاپ تکنولوژی، مدت زمان طولانی می شد که آنها از دفتر بیرون نمی رفتند و حتی برای روزها نور خورشید را نمی دیدند.»
نا امیدی. سان میکروسیستمز، سانتا کلارا، کالیفرنیا، ۱۹۹۲.
منویز: «سان سریع ترین شرکت تکنولوژی بود که به درآمد یک میلیارد دلاری دست یافت. با موفقیت های عظیم آنها، فشار رقابت جویانه روز به روز بیشتر و رنج ها افزون می شدند. تنها در چند سال تعداد کارکنان شرکت در سراسر جهان به ۱۵ هزار نفر رسید. این مهندس سعی می کند که تنها چند لحظه زمان تنفس در میان کار طاقت فرسا در این اتاقک به دست آورد.»
فریاد. سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، ۱۹۸۸
منویز: «یکی از کارمندان ادوبی سیستمز در جشن سالیانه شرکت فریادی از خوشحالی سر می دهد. جشن پایان سال آنها، روی صحنه ای در اسکله بزرگ سانفرانسیسکو برگزار شد و گزارش رسیده که یک میلیون دلار هزینه داشته.»
استیو کاپس، در حال نواختن جمیناتور. سن کارلوس، کالیفرنیا، ۱۹۹۳
منویز: «استیو کاپس یک قهرمان فروتن و ستایش نشده در دره و طراح همکار Macintosh Finder در حال نواختن جمیناتور است. یک گیتار دیجیتال که خودش آن را ابداع کرده بود و به او اجازه می داد تکنوازی های گیتارش را روی آهنگ های راک مختلف به اجرا در آورد. آن هم هنگامی که در خانه مشغول کار روی نرم افزار Newton بود.»
استیو جابز متفکر، سانتا کروز، کالیفرنیا، ۱۹۸۷.
منویز: «استیو یک ذهن شهودگرای هنرمندانه داشت و می توانست رویای راه های جدیدی برای ترکیب تکنولوژی موجود و خلق چیزی کاملا تازه را در سر بپروراند. در اینجا او به دنبال راه حلی برای یک مشکل فنی است که در جلسه شرکت مطرح شده.»
پرتره ای از راسل براون در لباس مبدل. مونتین ویو، کالیفرنیا، ۱۹۸۹
منویز: «در یکی از برنامه های دفاع عمومی از فتوشاپ اولیه، راسل براون به شکل نیش داری گفت که این نرم افزار تنها یک ابزار ساده همچون چکش است. شما می توانید با آن یک خانه بسازید یا تمامش را خراب کنید. بسیاری از عکاسان و طراحان گرافیک در برابر تکنولوژی مقاومت می کردند و البته مردم عادی همیشه در برابر تغییر عکس العمل نشان می دهند. فتوشاپ یک تکنولوژی دیجیتال واقعا کوبنده و نفاق انگیز بود که مرگ فیلم عکاسی را تسریع کرد. اما این تکنولوژی همه چیز نبود. و بیش از هر کس دیگری، راسل براون به دلیل کلاس های فتوشاپ و سخنرانی های اش، مستحق دریافت این تحسین ها است.»
مراقب شایعات باشید. ردوود سیتی، کالیفرنیا، ۱۹۸۸
منویز: «اندکی پیش از معرفی کامپیوتر نکست، استیو یک نسخه اولیه کامل در اختیار داشت که شامل نمایشگر، چاپگر و ابزارهای جانبی بود که با مخملی سیاه پوشانده شده بودند. شرکت های تکنولوژی بیش از حد پنهان کار و رقابتی هستند و این احتیاط حتی تا پشت درهای بسته هم ادامه پیدا می کند.»
تعطیلات. ادوبی سیستمز، مانتین ویو، کالیفرنیا، ۱۹۹۴
منویز: «یک صحنه سرگرم کننده با یک جمله توضیحی زیرکانه: به تعطیلات نروید. از آنجایی که شرکت های دره سیلیکون از بچه هایی در گاراژها به غول های تکنولوژی بین المللی رشد یافته بودند، آنها شروع به اتخاذ استانداردهای شرکتی و تعمیم آن به تمام کارکنان شان گرفتند. از جمله این موارد می توان به اعطای بیمه درمانی و هزینه های تعطیلات اشاره کرد. ادوبی سیستمز بسیار خوب مدیریت می شد و این از ترازهای مالی و کارمندان شادش پیدا بود. هرچند ساعات کار طولانی و رقابت های خشمگینانه باعث می شد که به تدریج مدت زمان تعطیلات کم شده و به تعویق بیفتد. اگر هم کسی پا پیش می گذاشت و روزهای مرخصی معوقه اش را طلب می کرد، پس از بازگشت با دفتر کاری تغییر دکور یافته روبرو می شد.»
شاهدی بر فصل کدنویسی های شبانه. NetObjects، ردوود سیتی، کالیفرنیا، ۱۹۹۷
منویز: «در دفتر مرکزی NetObjects هر صبح می توانستید جعبه های خالی غذای چینی را بیابید که به جا مانده از مهندسان شب کار بودند. کسانی که تمام شب و روز را مشغول کد نویسی می شدند تا نسخه مهمی از نرم افزار را آماده کنند.»
دیوید هاکنی نگارگر در حال استراحت میانه یک کلاس فتوشاپ. مانیتن ویو، کالیفرنیا، ۱۹۹۰
منویز: «به همراه رشد قدرتمند تکنولوژی دیجیتال، دره سیلیکون بیشتر شبیه آن چیزی می شد که پاریس در قرن بیستم باید به نظر می رسید. هنرمندان از تمام جهان گرد هم می آمدند و مشتاق تجربیات تازه بودند. موسیقی دان هایی چون پیتر کابریل و هربی هانکوک از اولین استقبال کنندگان بودند. جورج لوکاس و فرانسیس کوپولا جزو پیشتازان بودند و البته بسیاری نام های دیگر نیز در میان بود. فرهنگ عمومی در حال تغییر بود و آوانگاردها گرد هم آمده بودند تا این فرهنگ را به جلو ببرند. در اینجا نقاش انگلیسی، دیوید هاکنی یکی از سگهای داشهوند مورد علاقه اش را بغل کرده و در کنار راسل براون در یکی از نشست های تخصصی ادوبی در دهه نود حضور یافته. جایی که او یاد می گیرد چگونه از اولین نسخه فتوشاپ استفاده کند.»
ساعت ورزش در کارخانه 11X اینتل. ریو دانچو، نیو مکزیکو، ۱۹۹۸
منویز: «اینتل برای کارکنان بزرگترین کارخانه چیپ سازی اش، ورزش و نرمش را به عنوان بخشی از برنامه روتین کار روزانه در آورده بود. آنها ۲۴ ساعت شبانه روز کار کرده و ثانیه ای ۵ چیپ تولید می کنند.»