می گویند قلب هر کس به اندازه ی مشت بسته ی اوست
اما من قلب هایی را دیده ام که به اندازه ی دنیایی از محبت عمیق اند
دل های بزرگی که هیچ وقت در مشت های بسته جای نمی گیرند
مثل غنچه ای با هر طپش شکفته می شوند
دل های بزرگی که مانند کویر نامحدودند
و تشنه اند، تا اینکه ابر محبت ببارد
در عوض دل هایی هم هستند
که حتی از یک مشت بسته ی کوچک هم، کوچکترند
و تو می خواهی بدانی قلبت چقدر بزرگ است؟
به دستت نگاه کن ...!
وقتی که عشق و مهربانی را به دیگران تعارف می کنی ...
دلی را نشکن شاید خانه خدا باشد.....
کسی را تحقیر نکن شاید محبوب خدا باشد......
هیچ گناهی را کوچک ندان شاید خشم خدا در آن باشد....
از هیچ غمی ناله نکن شاید: امتحانی از سوی خدا باشد....
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود که نیرویی پشت آن باشد.
با تمام شدنِ نیرو، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است.
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن!! که چطور از زیر خاک ها و سنگ ها
سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکند
و سربلند می نماید.
اگر تو به اندازه ی این گیاه کوچک، ریـــشه داشته باشی،
از زیر خاک و سنگ، و از زیر عـــــادت و غـــــــریزه
و از زیر حـــــرف ها و هــــــــــوس ها سر بیرون می آوری
و سربلند می شوی.
ریـــشه تو، همان فـــــهم تو، عـــلاقه تو و انتــــخاب توست!
داستان عشق تو مثل دریاست
از دور میگویم:دل به دریا نمیزنم پا به ساحل نمیگذارم پاهایم خیس میشوند
اما وقتی کنار دریا می ایم دلم طاقت نمی اورد
میگویم حس کردن زیبایی دریا می ارزد به شنی شدن پاهایم
کنارت که نیستم میگویم:
دل به تو نمی سپارم پا به ساحل زندگی ات نمیگذارم
چشم هایم خیس میشوند
اما وقتی که می بینمت دلم طاقت نمی اورد
میگویم حس کردن عشق قشنگ ات می ارزد به خیس شدن چشم هایم.
آسمان ابریست
اما انگار بغض اش نمیشکند تاببارد
ای خدا چشم هایم رو به اسمان است
میخواهم چشم هایم را
فرشته ها
با قطراتی از جنس مروارید نوازش کنند
ای خدا دوباره بوی تو همین حوالیاست
دوباره حس بودنت کنار ماست
بزار که اسمون تو بباره
دوباره عشق تو واسم بیاره