کاریکلماتورهای تلخ و شیرین آموزنده
همسر با گذشتی است از من هم گذشت
شیرین ترین بازی ها نامزد بازی است، به شرطی که به ازدواج منتهی شود!
ازدواج بد وجود ندارد، این زن و شوهرها هستند که بد می شوند.
قلم کم حرف، عمرش طولانی است
ذهنم کلمات را به بازی گرفته و رفتارم زندگی را.
انسان در بازی گاهی میبرد و گاهی چیز یاد میگیرد.
بجز سیاستمدران بنی آدم اعضای یک پیکرند.
دنیا را دوگونه میتوان تغییر داد: با قلم(کاربست اندیشه) و با شمشیر (کاربست زور)
پلیس شخصی است که
نبودن او باعث ایجاد امنیت برای مجرمان خواهد بود.
پیری دورانی است
که انسان قادر به بی وفایی به همسرش نیست
اگر همه چیز مهم باشد, پس بدان که هیچ چیز مهم نیست.
وجدان چیزی است که انسان را از لذت بردن
هنگام گناه باز می دارد
دروغ یعنی تقدیم هدیه شیطان به دیگران.
صدای کردار, از صدای گفتار بلندتر است.
دیوار جدایی را عدم تفاهم می چیند
آن هایی که زبانشان دراز است شخصیتی کوتاه دارند.
چون وقتمون خیلی کم بود، همه چیز بین ما زود تمام شد.
بعضی ها غزل خداحافظی را با صدای خوش می خوانند.
به علت خالی بودن جیب مردم، جیب برها شاکی شدند.
ساعت لاشهی زمان است که بر روی مچ سنگینی میکند.
درخت سایه اش را به کسی نفروخت و باران هم از کسی آب بها نگرفت.
بهترین راه برای آب شدن برفک تلویزیون، از برق کشیدن آن است.
بعضی آدم ها در ظلمات اندیشه خود غرق می شوند.
حالم را به هم نزن، غم هایم به تازگی ته نشین شده است.
آنقدر دست روی دست گذاشت که پا روی دمش گذاشتند.
دروغگو آدم بدی نیست چون میداند حقیقت تلخ است، لذا باعث اوقات تلخی مردم نمی شود.
وقتی کاسه سرم داغ می شود ، افکارم را فوت میکنم.
اگر خودتان را به آن راه زده اید مواظب باشید که گم نشوید.
همه چیز بر وفق مراد است و بعضی ها سوار بر خر مراد.
آن قدر بی سواد بود که ستون های افقی و عمودی جدول به ریشش خندیدند.
آرایشگر به قدری سرم را سرسری تراشید که نتوانستم سری توی سرها در بیاورم.
بعضی ها پای حرفی که می زنند می ایستند و بعضی ها زانو می زنند.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0