متولد مرداد
شاعر فرید ابدی
من زاده ی مردادم
در ترس نمی گنجم
در حرف نمی آیم
از کینه تهی گشتم
با عشق در افتادم
از من خبری خواهی
من در پس فریادم
من زاده ی مردادم
من زاده ی مردادم... ...
متولد مرداد
شاعر صغری اسلامی اصل
پس آز آنکه
عقربه ها نوید آمدنت را به گوش زمان آویختند
شهاب باران چشمانت
در مردادی ترین روز زمین
یک درجه به گرمای زمین افزود
به تماشای گندمین گونه های برآمده از بلور
چلچله های عاشق
ثانیه ها را به لحظه پیوند زدند
دیروز رنگ امروز گرفت و فردا در اینک غرق شد
آغاز تو پایان این هوای مه گرفته و ابری است
مرداد
شاعر نادر ابراهیمیان
مرداد
متولد شدم
در آغوش گرم جهان
نوازشی سرد
نثارم شد
بزرگ شدم
بودنت را
زمزمه کردم
در تنهایی هایم
باد وزید
عاشق شدم ...
متولدِ ماه مرداد
شاعر مصطفی معتمد
متولدِ ماه مردادم
شیرم، نه شیرِ تو جنگل
شکار میشوم به دستِ آن دلبر
با دوتیرِ سبز رنگِ چشمانش
ای غزالِ نازک اندامم
میخرامی درونِ بیشه زارِ دلم
لبِ تو چون شبنمِ صبحگاهی
مینشیند به ترنمِ جانِ من
من که شیرم، مانده ام در حیرت
که خدایا چه نعمتی دادی؟
کاش میشد شکار کنم او را
نه برای خوردن، برای همراهی
تا قرار گیرد در آغوشم
این همان نعمتِ خدا دادی است
...
"فرزند مرداد"
شاعر نیکا منصوري
خاک
تبلور می یابد
آن هنگام
که آسمان
بوسه می زند بر لب های گرم زمین
شوق می روید
دل می تپد
"مرداد"به بار می نشیند
و "تو"
متولد می شوی ...
تو متولد می شوی
و جریان می یابد
آرامشی به نام
"احساس"
مرداد
شاعر حسین پناهی
ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند
معذرت می خواهم چندم مرداد است ؟
و نگفتیم
چونکه مرداد
گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است
مسیح من متولد شده بود (متن اصلی)
شاعر محسن امیری بشلی
عجب شهاب بارانی بود دیشب
انگار تمام فرشته ها باهم سرود شادی سر داده بودند
انگار هیچ عاشقی خدانگهدار تلخ را تجربه نمی کرد
انگار تمام شاعران از گل و بلبل می گفتند
انگار شیطان دیشب در بند بود
انگار آفتابگردان ها مهربان شده بودند
انگار ثانیه ها دیگر برای رفتن عجله نداشتند
همه جا بوی فرشته می داد , شاید
همه مریم بودند ودقایق همه آبستن مسیح
آری دیشب مسیح من متولد شده بود
و در کنارش تمام پیامبرکان تا خود صبح به شادی می پرداخت ...
مرداد
شاعر جواد شریفیان
ای رهگذر
ای جانت از رویای آب یخ زده لبریز
این سو اگر میل است به رفتن
بدان که
راهی ست بس هموار
نه اش باطلاقی هست
نه اش کوهی مقابل
و نه دریایی
تا بیکران در زیر پایت جاده ای هموار
و بر سرت
خورشید آتشبار
***
ای رهگذر
آنسو ترا چاهی ست اندر پیش
چاهی
اگر چه قلبش از سنگ است
- سنگی سیاه و تیره -
اما دل سنگش چو بشکافی
آبی زلال و سرد می خواند به خویشت
می گردد پذیرایت
***
آنان که می گفت ...
يک روز مرداد
شاعر قاسم حسن نژاد
راه باریک سراشیبی تابستان
سلام گرم دخترک خورشید
قلوه سنگ ها و سنگ های ریز و درشت آینه ی رودخانه
ماسه های نرم بستر
چند دم جنبانک بازیگوش
بد بدو- بد بدو- بد بدو
آواز کندمگون دلنواز بلدرچین
نسیم خنکی از گوش داس تابستان می گدرد
مرداد است
موسم دروی ستاره های گندم
...
دلم برای خورشید و مرداد تنگ است..
شاعر سارا امینی
وقتی از آن قاب عکس چوبی نگاهم می کنی
به درد هزاران شقایق مبتلا می شوم
دیریست...
دلم برای خورشید و مرداد تنگ است
برای حس پروانه شدن در آغوشت
و تولد گل های ابریشم در باغ کوچک مردادی ام
دستانم رو به آسمان بود
آنگاه که در میان دستانم پرنده شدی
و میان ما
هزاران غزل سوخت ...
وقتی از آن قاب عکس چوبی نگاهم می کنی
باد در میان شاخه های خیس درختان می پیچد
اندام نحیف اطلسی می لرزد
و آه سرد باران بر پنجره می نشیند
دلم برایت تنگ است ....
...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0