وقتی خدا ازپشت دست هایش را روی چشمانم گذاشت از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم که منتظر است نامش را صدا بزنم...
وقتی خدا ازپشت دست هایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم
که فراموش کردم که منتظر است نامش را صدا بزنم...
RSS
عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید