وبلاگستان آناج؛ وبلاگ بلوغ راهی به سوی آسمان در قسمت پرسش و پاسخ خود به یکی از موضوعات روزمره ولی حساس اجتماعی پرداخته و پاسخ ظریفی به یک سوال مبتلابه برای نوجوانان داده است. خواندن این مطلب را برای نوجوانان عزیز و والدین گرامی توصیه می کنیم:
نامه ای رسیده از آقایی به اسم رامین و مشکلی رو مطرح کرده. سوال رامین :
درمورد نامحرم بودن دخترهای فامیل ، که لباس های ناجور می پوشند، هم تحریک میشوم هم به گناه می افتم. ولی بزرگترها اصلا رعایت نمی کنند و فکر میکنند من بچه ام . گاهی هم میگویند تو هنوز مرد نشده ای و می خندند. زن عمویم می گوید تو در بغل من بزرگ شده ای،مثل پسرم هستی. خاله ام میگوید تو از بچه گی بادختر خاله ات هم بازی بوده ای ، چرا خجالت میکشی با او دست نمی دهی و به اونگاه نمی کنی؟ (او خانه ما روسری و چادر نمی زند). به من میگویند هیج مشکلی پیش نمیاد ،امروزی باش. لطفا راهنمایی کنید.”
جواب وبلاگ بلوغ:
رامین خان، سلام من هم این مشکل رو داشتم مثل همه نوجونها، تا اینکه یکی حرفی یادم داد ،گفتم به بزرگترها، یه کمی حالیشون شد.
گفتم بچه ای میره از بقّال یه دونه بادکنک میخره ، یه دونه سوزن، اتفاقا بقاله این دو تا رو تو یه قفسه قرار داده بود تو قوطی هاشون.
تو خونه که بادکنک رو باد میکنه ، سوزن رو میبره نزدیک بادکنک، داییش داد میزنه، مواظب باش . میگه چرا؟
میگه خب می تِرِکه ، بچه میگه نه دایی! هیج مشکلی پیش نمیاد. اینا چند ماه تو بقّالی، تو یه قفسه باهم بودن.
داییش میگه آره عزیزم ! ولی الان اولا اینها موقعیتشون عوض شده! دوما از قوطی هاشون در اومدن. سوما بادکنکه باد شده و سوزنه هم به کلّه اش زده! از نظر فیزیکی هم بارهای غیرهمنام دارن شدیدا همدیگر رو جذب میکنن و کار دستت میدن.
بزرگترها کمی سرخ شدند و کمی قانع و مشکلم تا حدودی حل شد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0