موقعیت جغرافیایی
منطقه قرهباغ در همسایگی شمالغرب ایران و در شمال رود ارس قرار دارد. قلمرو این منطقه از رشتهکوه قفقاز کوچک شروع شده و تا اراضی واقع در میان رودهای ارس و کر ادامه مییابد. این منطقه کوهستانی مساحتی بالغ بر ۴،۳۷۸ کیلومترمربع دارد و بر اساس آخرین سرشماری انجام گرفته در سال ۱۹۸۹، شمار جمعیتی آن در حدود ۱۸۹۰۲۹ نفر بوده است. از شهرهای مهم این منطقه میتوان به خانکندی و شوشا اشاره کرد. با وجود احاطه قلمرو قرهباغ با کوهستانهای مرتفع و دشواری حمل و نقل و ارتباط به این منطقه؛منابع و ثروتهای زیرزمینی ارزشمندی نظیر معادن و جنگلها و زمینهای حاصلخیز دارد. این منطقه به دلیل پستی و بلندیهای آن اقالیم مختلفی دارد، ولی بیشتر دارای مناطق زمستانی ملایم و تابستانی گرم و خنک است.
تاریخچه
در دوره صفویه قرهباغ به مرکزیت گنجه یکی از بیگلربیگیهای ایران بود. مقام بیگلربیگی که در قرن دهم به طور موروثی به سران ایلات چادرنشین قزلباش میرسید، در قرهباغ در اختیار یکی از شاخههای ایل قاجار بود. در این دوره محال خمسه ارامنه شامل دیزاق، ورنده، خاچین، چلهبرد و طالش و همچنین برکشاط و خانهای ایل جوانشیر و اتوزیکی تابع این بیگلربیگی بودند.
در ۱۱۵۶ هجری قمری، ملک یکن ضابط محال خمسه ارامنه از بیگلربیگیهای گنجه و تفلیس، به خاطر گرفتن چریک از ارامنه به نادرشاه افشار شکایت کرد، نادر نیز طی فرمانی مطالبه چریک از محال خمسه ارامنه را منع کرد بعدتر نیز به گفته عباسقلیآقا باکیاخانوف «حکام گنجه و قراباغ نیز به لقب زیاد اوغلی قاجار از پل خدا آفرین تا قریه شولاور گرجستان بالاتر از پل سنق حکمرانی مینمودهاند. چون در شورای کبرای مغان به سلطنت نادر شاه رضا نداده و در طلب استقرار دولت صفویه بودند، نادرشاه نیز بعد از تمکن بر سریر سلطنت ایران به مقام کسر حشمت و اقتدار ایشان برآمده بسیاری از اهالی قراباغ را به خراسان کوچانده ملکان برگشاط و خمسه را از تحت اختیار ایشان به در کرده و به سردار آذربایجان سپرد» در ۱۱۶۱ هجری شمسی، پناهخان جوانشیر مشهور به پناه علیبیگ ساروجلوی جوانشیر از عادلشاه افشار لقب خانی گرفت و به حکومت قرهباغ منصوب شد. وی در زمان شاهعباس دوم از ترکستان به قرهباغ آمدهبود و در زمان نادرشاه جارچیباشی بود اما بعدتر مورد خشم نادر قرار گرفته بود و از ترس وی به کوهستانهای قرهباغ گریختهبود. رسیدن به این مقام بدون همکاری ارامنه ممکن نمیشد، پناهخان در این راه با ملک شاه نظربیگ حاکم ورنده متحد شد و وی را به حکومت خاچین گمارد و به همراه وی حکام دنزاق، چلهبرد و طالش را کنار زد. همچنین پناهخان به درخواست ملکشاه نظربیگ قلعه پناهآباد را ساخت که بعدها به شوشی شهرت یافت.
صومعه دادیوانک که مقبره خاندان ملیکهای خاچین در آن واقع است.
پس از بینتجیهماندن درگیری پناهخان با فتحعلیخان افشار، فتحعلیخان که پیشنهاد صلح دادهبود با نیرنگ ابراهیمخلیلخان فرزند پناهخان را به اسارت به ارومیه برد. پناهخان نیز برای نجات پسرش با لشکر کریمخان زند که برای سرکوب فتحعلیخان آمدهبود همراه شد. پس از آن کریمخان پناهخان را با خود به شیراز برد و ابراهیمخلیلخان را به حکومت قرهباغ منصوب کرد. تا پیش از برآمدن آقامحمدخان، ابراهیمخلیلخان نه تنها بر قرهباغ که بر ایروان، نخجوان و گنجه نیز حکم راند.
ویرانههای مسجد جامع گوهریه در شوشی ساخته گوهرآغا دختر ابراهیمخلیلخان، دو کتیبه فارسی در این مسجد موجود است که در آن موقوفههای این مسجد و چگونگی استفاده از آنها بیان شدهاست.
آقامحمدخان قاجار پس از نشستن بر تخت، از ابراهیمخلیلخان خواست تا از دولت مرکزی اطاعت کند، وی نیز در ۱۲۰۷ پسرعمویش عبدالصمدبیگ را به رسم گروگان به تهران فرستاد و ابراز اطاعت کرد. اما در جریان یکی از درگیریهای آقامحمدخان و زندیان عبدالصمدبیگ فراری ناموفق انجام داد و به همین دلیل نیز به دست شاه قاجار کشتهشد. این مسئله و اینکه ابراهیمخلیلخان آقامحمدخان را همانند بسیاری از دیگر رقبایش میدید به تیرگی روابط این دو انجامید. در ۱۲۰۹ آقامحمدخان به قصد تسخیر قرهباغ از ارس گذشت، در محاصره قلعه شوشی جوادخان قاجار و ملیک مجنون چلهبردی و نیروهای ارمنی وی را همراهی میکردند. به علت نداشتن توپهای قلعهکوب، خان قاجار نتوانست قلعه را فتح کند و به پیشنهاد ملیک مجنون به تفلیس لشکرکشی کرد. با فتح تفلیس و متواری شدن اراکلیخان، دیگر خانهای قفقاز اظهار اطاعت کردند، آقامحمدخان که در پی تسلیم ابراهیم خلیلخان بود در نهم ذیحجه ۱۲۱۱ عازم شوشی شد، ابراهیم خلیلخان نیز از ترس به داغستان گریخت، در همان زمان آقامحمدخان در کنار قلعه شوشی به قتل رسید. با شنیدن این خبر ابراهیمخلیلخان به شوشی بازگشت و قدرتی بیش از پیش یافت.
ابراهیمخلیلخان جنازه آقامحمدخان را با احترام در شوشی دفن کرد و منتظر دستور از تهران ماند. با برتخت نشستن فتحعلیشاه خان سیاستی دوگانه را در پیش گرفت. از سویی اطاعت خود از دربار تهران را نشان میداد به گونهای که پسرش ابولفتحخان را به نزد شاه ایران فرستاد و دخترش آغابگم معروف به آغاباجی را نیز به عقد او در آورد دوباره به خانی قراباغ رسید، از سوی دیگر استقلال خویش و توفق بر قدرتهای همجوار را با رابطه حسنه با روسیه حفظ میکرد. با ورود ژنرال پاول سیسیانوف به قفقاز، ابراهیمخلیلخان رسماً به اطاعت روسها درآمد و قرهباغ را به روسها واگذار کرد. در ۱۲۱۸ سیسیانوف پس از سه روز محاصره گنجه را گشود، در این درگیری جوادخان زیاد اوغلی قاجار، آخرین خان گنجه و ملیک مجنون چلهبردی کشتهشدند. ملیک مجنون پیشتر بر اثر فشارهای ابراهیمخلیلخان، به همراه هزار خانواده ارمنی به گنجه پناه بردهبود و جوادخان ایشان را در محله شامشاری اسکان دادهبود و ملیک را مسئول ارامنه کردهبود. عباس میرزا ولیعهد ایران پس از آگاهی از پیمان روسها و ابراهیمخلیلخان برای سرکوب وی از آذربایجان به قرهباغ لشکر کشید و توانست در دو نبرد نیروهای خان را که روسها نیز همراهیاش میکردند شکست دهد. در ۱۲۲۰ خان سیسیانوف را به قلعه شوشی راهداد و فرمانده روس اختیار قلعه را به دست گرفت. خان که از این شرایط ناراضی بود به عباسمیرزا نامه نوشت و شفاعت خود را نزد شاه خواستار شد. اما در ۱۲۲۲ روسها که توسط نوه خان، جعفرقلیخان از ارتباط وی با ایران آگاه شدهبودند شبانه او و ۳۱ تن از بستگاناش از جمله دختر و همسرش را به قتل رساندند.
نامه فتحعلیشاه قاجار به مهدیقلی خان جوانشیر، در این نامه شاه ایران خان را به مقام بیگلربیگی منصوب کرده و از او خواسته که قرهباغ را از وجود روسها پاک کند.
پس از قتل ابراهیمخلیلخان، روسها نه تنها قرهباغ را به جعفرقلیخان نسپردند بلکه قصد تبعید وی به سیبری را داشتند، خان نیز که از دست روسها گریخته بود به همراه ایل جبرائیللو به ایران آمد و عباسمیرزا وی را حاکم قراجهداغ کرد. پس از دوره دوم جنگهای ایران و روسیه در ربیعالاول ۱۲۴۲ مهدیقلیخان یکی از فرزندان ابراهیمخلیلخان به دستور حکومت ایران، ایلات قرهباغ را به سوی قراجهداغ کوچ داد.[۲۶]
ایالت قرهباغ
کلیسای جامع شوشی ساخته شده به سال ۱۸۸۷
پس از انعقاد قرارداد گلستان و ترکمانچای روسها اقدام به کوچاندن ارامنه ایران به منطقه تحت تسلط خود شدند و ایالات مسلمان نشین ایروان و قره باغ را برای اسکان ارامنه تازهوارد درنظر گرفتند. پس از جنگهای عثمانی و روسیه ارامنه مناطق شرقی امپراطوری عثمانی که همراه روسها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی بدست آورده بودند پس از عقبنشینی روسها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شده و ترکیب جمعیتی خان نشین ایروان و قره باغ را به نفع ارامنه تغییر دادند.
تغییرات جمعیتی
توام با دشمنی شکل گرفته بین روس ها و قاجاریان، سیاست های دولت تزاری روسیه در راستای حمایت از جمعیت مسیحیان خارج از قلمرو روسیه قرار گرفته بود که موجب جلب توجه هرچه بیشتر ارامنه به سوی روسیه شد. حتی قبل از جنگ های ایران و روس در سال ۱۷۹۳ ارامنه با ارسال نامه و گسیل هیئت از روسیه تقاضای کمک کردند و در زمان کاترین کبیر فرمانی باری اعطای تسهیلات برای مهاجرت ارامنه به قفقاز صادر شد. در عوض محبت روس ها نسبت به ارامنه سراسقف ارمنی ار. گیوتینسکی در ۲۲ می ۱۷۹۶ از ارامنۀ دربند خواست که دلاوری خود را نزد روس ها اثبات و خود را از تسلط مسلمانان آزاد سازند. ریمسکی کویساکوف، ژنرال ارتش روسیه ضمن تقدیر از تلاش های سر اسقف اظهار امیدواری می کند که ارامنه تدارکات ارتش روسیه را به رود کر بیاورند. نقشی که ارامنه در پیشروی روس ها به گنجه داشتند نیز بسیار مهم بوده است.
در این زمینه سویتوخوفسکی به نامه ای اشاره می کند که در آن ورتسف-داشکف به نیکلای دوم امپراطور روسیه در مورد خدمات ارامنه می نویسد:
خط مشی روسیه از زمان پطر کبیر مبتنی بر حسن نیت با ارامنه بوده است که ایشان نیز با کمک های همه جانبه خود در طول جنگ ها آن را جبران کرده اند.
ارامنه بعد از افتادن قفقاز به دست روسیه به ایفای نقش خود ادامه داده و در راستای سیاست های روسیه تزاری در دوره های مختلف در مناطق مسلمان نشین سکنی یافتند. در بیانیه ای که لازاروف در حین جنگ های ۱۸۲۸-۱۸۲۹ روس و عثمانی خطاب به ارامنه ایران و عثمانی صادر کرده است آنها را به زندگی توام با امنیت و سعادت در محال های ایروان، نخجوان و قره باغ و در اختیار داشتن مزارع حاصلخیز و معافیت از مالیات ها وعده می دهد.
در عهده نامه هایی مانند گلستان و ترکمانچای نیز در جهت تسهیل مهاجرت ارامنه به قفقاز موادی گنجانده شده بود که در عهد نامه ادرنه در سال ۱۸۲۹ که یکسال بعد از ترکمانچای و بین روسیه و عثمانی منقعد شد، نیز چنین مواردی تکرار شد. در این زمان تنها مشکل پذیرش مهاجرین از طرف ساکنین بود که در برخی اسناد وجود نگرانی در بین روس ها را تایید می کند. در قسمتی از نامه گریبادوف به پاسکویچ فرماندار قفقاز در طی همین جنگ نوشته است که:
ماباید مسلمانان را قانع سازیم که این وضع موقتی است و باید ترس آنها را از اینکه ارامنه ممکن است زمین هایی را که در آن اسکان داده شده اند برای همیشه تصاحب کنند،از بین ببریم.
همراه با تضعیف نفوذ قاجار در قفقاز مهاجرت مسلمانان به سمت قسمت های خارج از قلمرویی که تحت نفوذ تزارها قرار گرفته بود، شروع شده بود که یکی از این بخش ها قره باغ بود. در زمان جنگ های دوم ایران و روس عباس میرزا ایلاتی را از قره باغ به داخل ایران کوچانید. باکیخانوف در این زمینه می نویسد:
نایب السلطنه عزیمت قراباغ کرده جمعی را به سرکردگی امیرخان قاجار و به اتفاق جعفر قلی آقا به کوچانیدن جبرئیللو و سایر ایلات قراباغ مامور.
همچنین در سال ۱۸۱۶ میلادی و در میانه جنگ ایران روس ۴ هزار خانوار مسلمان به همراه ابوالفتح آقا، پسر ابراهیم خلیل خان، قره باغ را ترک کردند اولین منبع رسمی درباره جمعیت قره باغ مربوط به سرشماری ۱۸۰۵ است جمعیت آن ده هزار خانوار نفر ذکر شده است. در سال ۱۸۰۸ در نتیجه جنگ ایران و روس جمعیت قره باغ به ۷ هزار و ۷۴۷ خانوار کاهش می یابد و درست بعد ار معاهده گلستان ۳۹۰ خانوار ارمنی در شوشا اسکان داده شدند. در سال ۱۸۲۳ از ۶۲۵ روستای قره باغ ۴۷۸ روستا مسلمان نشین گزارش شده است. بنا به گفته رضوانی نیز حدود ۳۵ تا ۴۵ هزار ارمنی از ایران به جنوب قفقاز مهاجرت کردند.
یک هیئت انگلیسی که بعد از جنگ های ایران و روس از شوشی دیدار کرده است، گزارش می دهد که عمده ساکنان شهر مسلمان و عموما شیعه هستند. بنا به نوشته توماس داول ۹۰ درصد جمعیت شوشا تا همین اواخر و قبل از شروع جنگ قره باغ نیز مسلمان بوده است.
بر اساس آماری که موگیلوسکی و ژنرال ارملوف در سال ۱۸۲۳ ارائه داده اند در ایالت قره باغ ۹۰ هزار نفر در ۶۰۰ روستا زندگی می کردند که ۱۵۰ تا از آنها ارمنی نشین بوده اند. همچنین در شهر شوشی هزار و ۴۸ خانوار مسلمان و ۴۷۹ خانوار ارمنی زندگی می کرده اند.
بنابه گفته امیر احمدی بر اساس سرشماری نفوس سال ۱۸۹۸ در قره باغ ۵۴ هزار و ۸۷۱ خانوار وجود داشت است که ۲۹ هزار و ۳۵۰ خانوار آذربایجانی بوده اند به این ترتیب جمعیت ارامنۀ قره باغ از ۹ درصد در سال ۱۸۲۳، به ۳۵ درصد در میانه قرن نوزدهم، ۴۰ درصد در اواخر قرن نوزدهم رسیده که در پایان جنگ جهانی اول به ۷۰ درصد جمعیت قره باغ افزایش پیدا کرده است.
بعد از آن نیز سیاست مهاجرت ارامنه منجر به این شد که نهایتاً در سال ۱۹۷۹ حدود ۷۶ درصد از جمعیت قره باغ را ارامنه تشکیل می دادند این رقم در سال 1994 بعد از اخراج کامل آذربایجانی ها از قره باغ به ۱۰۰ رسیده است. همچنین با وجود اینکه جمعیت خود ارمنستان در طی سال های جنگ و بعد از آن دائماً رو به کاهش بوده است، جمعیت قره باغ همواره افزایش داشته است.
وضعیت فعلی
در تقسیمات اداری شوروی بخشی از جمهوری آذربایجان بود. در سال ۱۹۸۸ نیروهای ارمنی جنگ خود را برای تصرف این زمینها آغاز کردند. مدتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ تشدید شد، و در سال ۱۹۹۴ پس از اینکه ارتش ارمنستان این بخشها را به تصرف خود در آورد، جنگ با آتشبس تمام شد.
مقامات این ناحیه خود را یک کشور مستقل میدانند، ولی تا امروز هیچ کشوری این جمهوری خودخوانده را به رسمیت نشناختهاست. سازمان ملل نیز هنوز این ناحیه را بخشی از خاک جمهوری آذربایجان میداند و در مکالمات رسمی و غیر رسمی در جهان (از جمله ایران) در هنگام نام بردن از این ناحیه یا رهبران آن، با لفظ «خودمختار» بیان میشود.
از زمان اشغال قره باغ تاکنون، شورای امنیت سازمان ملل چهار قطعنامه صادر کرده است. قطعنامه ۸۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۳ طی نشست ۳۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ رای ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه بر غیر قابل قبول بودن تغییر مرزهای بین المللی و ممنوعیت توسل به زور در تصرف سرزمین های دیگر کشورها تاکیده شده و در بند یک آن خواستار توقف هرچه فوری همه مخاصمات و فعالیت های خصمانه و بر قراری آتش بس دائم و همچنین خروج فوری نیروهای اشغالگر از کلبجر و سایر نقاط اشغالی جمهوری آذربایجان شده است
در قطعنامه ۸۵۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۹۳ طی نشست ۵۹ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد، بر حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای منطقه تاکید شده است. در بند یک این قطعنامه، تصرف منطقه آقدام و سایر مناطقی که در آن زمان از قلمرو جمهوری آذربایجان به اشغال در آمده است، محکوم شده است. در بند ۳ همین قطعنامه نیز توقف فوری همه مخاصمات و عقب نشینی بی قید و شرط نیروهای اشغالگر از منطقه آغدام و دیگر مناطق اشغالی آذربایجان آمده است. در بند نهم نیز از دولت ارمنستان خواسته شده است که با اعمال نفوذ موثر بر قره باغ جهت رسیدن به توافق در اجرای قطعنامه ۸۲۲ و ۸۳۵ و پذیرش طرح پیشنهادی گروه مینسک توسط طرف ارمنی اقدام کند.
قطعنامه ۸۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۱۴ اکتبر ۱۹۹۳ طی نشست ۹۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد، دوباره بر قطعنامه های ۸۲۲ و ۸۵۳ تاکید شده است. در بند اول از طرفین خواسته شده است با گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری در اروپا برای برقراری آتش بس دائم و موثر با همکاری و مساعدت فدراسیون روسیه همکاری کنند. در بند ۱۲ آمده است که موضوع اشغال اراضی جمهوری آذربایجان به صورت فعال در شورای امنیت مورد بررسی قرار گیرد.
قطعنامه ۸۸۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۹۳ طی نشست ۳۳۱۳ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه از تشدید مخاصمات مسلحانه به عنوان نقض آتش بس و کاربرد نیروی نظامی در پاسخ به این نقض، به ویژه منطقه زنگیلان و هورادیز جمهوری آذربایجان ابراز نگرانی شده و بر حاکمیت و تمامیت ارضی تاکید و بر غیر قابل تغییر بودن مرزهای بین المللی و ممنوعیت توسل به زور جهت تصرف سرزمین دیگران تاکید شده است. در بند دوم از دولت ارمنستان می خواهد از نفوذ خود بر ارامنه قره باغ برای به دست آوردن رضایت آنان استفاده نموده و با اتکا به قطعنامه های ۸۲۲، ۸۵۳ و ۸۷۴ تضمین نماید که عوامل درگیر در مناقشه از عملیات استفاده ننمایند.
به نقل از ویکی پدیا، در یکی از آخرین اقدامات بین المللی در خصو مناقشه قره باغ، پارلمان اروپا در نشست ۲۳ اکتبر خود در استراسبورگ به اصلاحیه قطعنامه ای در خصوص تقویت روابط با کشورهای عضو برنامه همسایگی شرقی و همچنین موفقیت ها و ناکامی های موجود رای مثبت داد. در بند ۱۶ این قطعنامه همچنین به مناقشات موجود در مناطق عضو برنامه همسایگی شرقی اشاره شده است و بر مشارکت فعال اتحادیه اروپا در حل مسالمت آمیز این مناقشات تاکید کرده و موضع خود را در قبال اشغال خاک یک کشور از سوی کشوری دیگر یادآور شده است. در متن این قطعنامه به ویژه تاکید شده، که حل مناقشه قره باغ باید بر اساس چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که در سال ۱۹۹۳ و بر اساس اصول گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا و اصول مندرج در بیانیه مشترک ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۹ در لاکویلا صورت پذیرد.